تفکیک وکارهای دو نیمکره از حدود دومیلیون سال پیش شروع شد.قبل از اون کارهای مغز که همگی مربوط به فعالیت های حیاتی بدن بود،توسط دو نیمکره در یک فضای مسالمت آمیز پیش میرفت.اما بعدبه قول نیچه(( آدمها مجبور شدند بیاندیشند ونتیجه گیری کنند،پس به ضعیفترین و خطاکارترین اندام خود (مغز)نزول کردند!))بهرحال بعدازاون مغز کارهای جدیدی رو شروع کردکه الان هم به وسعت اونها افزوده میشه....

بعدها پسرعموهای ما(نئاندرتالها)می توانستند آواهای ابتدایی که همه صامت بودند را مورد استفاده قراردهند(آگاهی زبانی آنها 10% انسانهای امروزی بود)پسرعموها مهارتهایی نیز در استفاده از دیگر اعضای بدن نیزپیدا کرده بودن مثلا اونها مجموعه ای بین30-60 قطعه ازابزار دستی داشتند!

بعد از این سرعت تکاملی مخها بیشتر از قبل میشود تا جایی که در زمان cro-magnon لوب پیشانی* پیشرفت زیادی می کنه و ارتباطات اجتماعی آدمای اونروزی پیچیده تر میشه!برای اینکه اونها بتوانندتبادل اطلاعات داشته باشند یا افکارشان را به هم اطلاع بدهند،بخش چپ مغز یه جایی برای گسترش نظام زبانی باز میکنه.یعنی یه سری از وظایفش را طرد یا اهمیت آنها را به حداقل می رساند.این جریانات مربوط به حدود40،000 سال قبل است که مغز یه خونه تکانی شدید میکنه.

نیمکره چپ فضای قشری جدیدی که احتمالا اون موقع تشکیل شده بود راهم صرف زبان میکنه و حتی بخشی از مخ راست هم درگیر میشه چون نیمکره چپ دیگه جا نداشته.این روند ادمه پیدا می کنه تا جایی که پیشرفت آن باعث اختراع خط در نزدیکی 10،000 سال قبل میشه.بنابراین تا الان کار مغز چپ علاوه براعمال قبلی که انجام میدادسخن گفتن و درک آن ونوشتن و خواندن آن را شامل میشه.

واما نیمکره راست؛احتمالا همون وظایف قبلیش را داشته یا بعضی ازاونها راگسترش داده و تقویت کرده مثلا مهارت ساختن یا طرح اشکال راوسعت داده که در زمان cro_magnon ما میتونیم تصاویر دیوار غارها را ناشی از آن بدانیم.اما اوجگیری سرعت تکامل مغز راست مربوط به همین چندهزار سال گذشته است وقتی قدرت اندیشه انسان بیشتر میشه.در واقع با تغییر دید انسان نسبت به محیط اطراف،مغز راست مسوولیت آن را به عهده میگیره که شناسایی فضای اطراف وموقیت شناسی حاصل آن است.البته به موازات تکامل نیمکره راست ،علم هم پیشرفت می کنه چون کاملا جا داشته و هنوز هم داره، مگه نمیبینید؟

یه مرور: